Tuesday, June 12, 2007

چرند می‌گوید، نه؟


هنوز هم باورش نمی‌کنم با این‌که چند ساعتی گذشته است. داشت تعریف می‌کرد که فروید گفته: "وقتی خواب کسی را می‌بینی که مرده و تو داری برایش گریه می‌کنی، در ضمیر ناخودآگاهت دوست داری که بمیرد". من الان دارم به ضمیر ناخودآگاهم سیخونک می‌زنم تا بفهمم کِی می‌خواستم که تو بمیری. چیزی پیدا نمی‌کنم. اگر پیدا می‌کردم که دیگر اسمش ناخودآگاه نمی‌شد. یک کسی مثل تو را کم دیده‌ام توی زندگی شاید هم ندیده‌ام. نمی‌دانم چرا فکر هم نمی‌کنم که ممکن است فروید چرند گفته باشد. این چند ساعت صحنه‌های آن خواب و یکی دو تا مشابه آن جلوی چشم‌هایم رژه می‌روند. هنوز هم باور نمی‌کنم.

1 comments:

Anonymous said...

ببین این جمله ای که در مورد فروید گفتن، از همون جملات تاثیر گذاره که گوینده ش خیلی روش فکر نمیکرده و انقدر براش مهم نبوده، اما به خاطر شرایط روحی تو، انقدر حالتو گرفته. نه عزیز من، اصلا اصلا اینطور نیست. من میدونم که تو هیچ وقت هیچ وقت، حتی توی ضمی ناخودآگاهت هم نمیتونی آرزوی مرگ واسه کسی بکنی. مخصوصا اگه زلفی بر او گره زده باشی.