به یاد عاشورای هشتاد و هشت
امروز
از روی جنازهات رد میشوند
فردا
آدمهای خوب شهر را اسیر میکنند
روزهای بعد
نمایش اقتدارشان را بازی میکنند
آدمهای خوب شهر، در بند، یاد میدهند
استقامت را
بزرگی را
آزادگی را
ما سالها رنج میبریم
جای خالیِ تو را
جای خالیِ آدمهای خوب شهر را
جای خالیِ عدالت را
ما شبها با تشویش و امید میخوابیم
تا شاید نور
تا شاید ماه
تا شاید صبح
پن:
که حرف برای گفتن به آدمهای خوب شهر زیاد بود، اما زبان نچرخید
در همه چیز ناتمام بودیم، مثل همیشه
از روی جنازهات رد میشوند
فردا
آدمهای خوب شهر را اسیر میکنند
روزهای بعد
نمایش اقتدارشان را بازی میکنند
آدمهای خوب شهر، در بند، یاد میدهند
استقامت را
بزرگی را
آزادگی را
ما سالها رنج میبریم
جای خالیِ تو را
جای خالیِ آدمهای خوب شهر را
جای خالیِ عدالت را
ما شبها با تشویش و امید میخوابیم
تا شاید نور
تا شاید ماه
تا شاید صبح
پن:
که حرف برای گفتن به آدمهای خوب شهر زیاد بود، اما زبان نچرخید
در همه چیز ناتمام بودیم، مثل همیشه
1 comments:
Like!
Post a Comment