Saturday, March 22, 2008


پرسید که از موبایلت راضی هستی یا نه (خودش هم یکی مثل من داشت) و من صورتم را کمی کج و کوله کردم که یعنی هی،‌ بدک نیست. یک دقیقه قبلش هم داشت از موبایلش تعریف می‌کرد. گفت که تو هم مثل فلانی می‌مانی، از هیچ چیزی راضی نیستی. راست هم می‌گفت. چون فقط همین یک قلم جنس بی‌اهمیت هم نیست. هر چیز که داشته باشم همین‌طور است تقریبا.

و فقط همین راضی نبودن هم نیست. الان مدت‌هاست که دیگر اتفاق‌ها آن‌قدرها هم خوش‌حالم نمی‌کند، حتی آن‌ها که زمانی این کار را می‌کردند. و من نمی‌دانم این مرض ِ راضی نبودن و خوش‌حال نشدن، چرا به وجود می‌آید. مثلا مال سن خاصی است یا به طبع آدم‌ها برمی‌گردد. یا این‌که روند زندگی طوری است که اتفاق‌های کوچک را در یک روند کلی نگاه می‌کنی و می‌بینی راضی بودن معنی خاصی ندارد.

این‌ها شاید باشد ولی بعد آن آدم در فلان کشور را نگاه می‌کنی که حتی برای سیر کردن شکم‌ش هم مشکل دارد،‌ ولی صبح تا شب دارد می‌زند و می‌رقصد و....

پ‌ن: آن‌ها که در شورا باز هم وزیر ماندند، تهران‌شهر

5 comments:

ناخدا said...

آخ گفتی

Unknown said...

manzooret az in adam akharie man naboodam ke? :D man unghadda ham ke fek mikoni moshkel nadaram ghose nakhor! :p

میم. ح. میم. دال said...

حاجی از اون لپ تاپ سونی سری بی مدل تیجیز که احیانا ناراضی نیستی؟

من فکر میکنم همیشه سیستم وقتی به یک تعادل پایدار میرسه بعد از مدت زمانی یعنی یکنواخت میشه برای آدم نارضایتی بوجود میاره. چون اونوقت هرچی میگردی دور و اطراف خودت فقط یه چیز میبینی و ازش خسته میشی. شاید یه تغییر ناگهانی و شروع کردن یه کار کاملا رندم! اوضاع رو بهتر کنه

Hassan said...

من با این قسمت موافقم و خودم اینجوری فکر می کنم و خیلی وقتا خیلی هیجان ندارم از بعضی چیزا:
یا این‌که روند زندگی طوری است که اتفاق‌های کوچک را در یک روند کلی نگاه می‌کنی و می‌بینی راضی بودن معنی خاصی ندارد

حسین said...

به مژده:‌ :)) اصلا حواسم به تو نبود، وگرنه اون قضیه‌ی نون شب و اینا رو مطرح نمی‌کردم
به م.ح.م.د : از اون سری تی‌جی که اصلا نمی‌شه ناراضی بود! این چیزی که می‌گی تا حد خوبی به نظرم درست می‌آد ولی این‌که آدم از "هیچ" چیزی راضی نیست مشکل بیش‌تر از یکنواختی‌اه