Sunday, September 30, 2007

یک روز


چون ندانستم که آن شب سنگِ تو پاهاي رفتن را شکست
من به نازي به نيازي به لب شعبده‌بازي بروم
تا که ساز دلِ من نغمه‌ي ناکوک نگيرد
من به خوابي به سرابي به هوايِ مي ِ نابي بروم
گرچه زنجير هوس بسته به پايم، روزي
"من به بوي سر زلفي" به خيالي به تماشاي محالي بروم

پ‌ن: از روی دست همان بیت معروف حافظ

6 comments:

Anonymous said...

...دین و دل به یک دیدن

Hassan said...

Nice, I love it.

Ahmad said...

salam
hame harf ha kenar
delam tang shode vsat
:)

Anonymous said...

کرک جان خوب میخوانی.
من این آواز پاکت را درین غمگین خراب آباد،
چو بوی بالهای سوخته ت پرواز خواهم داد.
از م.امید

Anonymous said...

زیبا بود.راستی این شعری که از تفستان گذاشتی کنار وبلاگت خیلی دوست دارم

Anonymous said...

دیگه حالا پا توی کفش حافظ می کنی؟