Friday, April 20, 2007

PUZZLE


نمی دانم تا حالا پازل درست کرده اید یا نه، البته منظورم این پازل های 500 تکه به بالاست. خیلی تجربه جالبی است. یک مدل خوب است برای قسمت های زندگی ما. قبل از این که شروعش کنید با دیدن انبوه تکه ها وحشت می کنید و فکر می کنید که شروعش کنید یا نه. اگر تصمیم اولیه را بگیرید مجبورید که اول بروید قطعه های دور پازل را گیر بیاورید. بعد شروع می کنید به چیدن قطعه ها کنار هم. پیدا کردن دو قطعه کنارِ هم لذت خاصی دارد. یک چیز جالب در مورد پازل ها این است که دو تکه اگر در جای خودشان نباشند با هم چفت نمی شوند. یعنی اگر حتی دو قطعه نا مربوط را بتوانید کنار هم قرار دهید طرز قرار گرفتنشان نشان می دهد این دو جفت هم نیستند. البته این پدیده به حداقلی از تکنولوژی نیاز دارد که در پازل های ایرانی دیده نمی شود! توصیه من این است که طرف پازل ایرانی نروید که یا وسط کار ولش می کنید یا تا آخرش به خودتان فحش می دهید. ( این تجربه پازل ایرانی مربوط به 5 سال پیش است و امیدوارم تا حالا اوضاع بهتر شده باشد) بعد از این که یک کمی جلو رفتید معمولا خسته می شوید و احتمال دارد که بی خیال بشوید. ممکن هم هست که مثلا بعد از یک ماه برگردید و تمامش کنید. میزان سختی این ها هم بر حسب تعداد تکه ها و به صورت نمایی زیاد می شود. به عنوان مثال اگر 500 تکه را یک هفته ای تمام کردید، 1500 تکه با همان سرعت حدود دو ماه وقت لازم دارد. البته درجه سختی پازل ها با هم فرق دارد و اگر یک چیز یک دستی مثل آب یا آسمان آن جا وجود داشته باشد خیلی سخت می شود.

 خلاصه اگر بعد از این فراز و نشیب ها توانستید تمامش کنید یک احساس خوشی جالبی به شما دست می دهد که بعد از چند روز این احساس خوب جایش را به احساس بیهودگی می دهد و به اشتباه فکر می کنید که این همه وقت را می توانستید یک کار مفیدتر بکنید. می بینید؟ خیلی شبیه بقیه زندگی آدم است. البته یکی از دوستان می گفت که یک جاهایی هستند که پازل 1500 تکه ساخته شده را تا پانصد هزار تومن می خرند (صحت و سقمش هم گردن خودش) تازه اگر این طوری باشد که بیشتر شبیه زندگی می شود. 

4 comments:

Anonymous said...

دست بردار از این میکده‌ی سربه‌سری
پای بگذار به اون راهی که "فکر کنی بهتری"
که فقط... فکر کنی بهتری

Anonymous said...

http://en.wikipedia.org/wiki/Jigsaw_puzzle

ناخدا said...

با اون احساس بیهودگی خیلی ارتباط برقرار کردم

Anonymous said...

و یه چیز دیگه

می‌دونی حسین
یه چیزی تو این پست‌ت (که دوست‌ش هم دارم) اذیت‌م می‌کنه

این شاید خاصیت انسان مدرن‌ه
ولی این حسِ ناخودآگاهِ "خود محور بینی"
در جای‌جای این پست موج می‌زنه