Sunday, March 25, 2007

این ره که تو می روی

قطعنامه بعدی در مورد ایران هم دارد تصویب می شود. بر خلاف دفعه قبلی که کشورهایی مثل روسیه و چین به ظاهر مخالفت هایی با محتوای قطعنامه داشتند، این دفعه حتی در ظاهر هم مخالفتی نمی کنند. معلوم نیست که پولشان دیر رسیده یا سمبه آن ور پر زور بوده است. ایستادگی در مقابل هرقدرتی نیاز به اهرم هایی دارد که بتواند طرف را از دست زدن به کاری باز دارد. حالا وقتی که شما این اهرم ها را در دست نداری مجبوری به کسی باج بدهی. در این بین هم بالاخره می شود راهی پیدا کرد که میزان باج دهی را مینیمم کرد.


چند وقتی هست که تلویزیون به طور مرتب می گوید که فلان کشور تصمیم گرفته است که نیروگاه اتمی احداث کند. البته دلیلش که واضح است ولی آیا تا حالا به تاریخ هایی که اعلام  می کنند دقت کرده اید؟ من چند تایی را که یادم می آید هیچ کدامشان دیرتر از سال 2015 نیست. یعنی از وقتی که تصمیم می گیرند تا وقتی که می سازند حدود 8 سال طول می کشد و حالا ببینید بعد از سی سال اوضاع نیروگاه بوشهر را.


آشنایی داشتیم که می گفت آدم اگر می خواهد نوکری هم بکند می رود نوکری ارباب را می کند.البته واضح است که حالت بهتر این است که آدم اصلا نوکری نکند. حالا حکومتگران ما در این همه سال برای این که ژست ضد آمریکایی خود را حفظ کنند مجبورند به نصف دنیا باج بدهند، آن وقت به جای این که مثلا 2 چوب به آن اصلی بدهند 20 چوب به این و آن می دهند و در آخر هم همه آن 20 تا هیچ می شود. نمونه آخرش هم همین آفریقای جنوبی که یک کمی هارت و پورت کرد و بعد هم ساکت شد. وضع روسیه هم که معلوم است. خلاصه خواستم بگویم که آدم عاقل نمی رود نوکریِ نوکر ارباب را بکند.


فکر می کنم بزرگترین مشکل در سیاست خارجی این است که آقایان تکیه گاهشان را فاحشه هایی مثل روسیه قرار داده اند. آقا جان از فاحشه چه انتظاری داری؟ وفاداری؟ باید بدانی که اگر یکی پیدا شد که بیشتر پول بدهد می گذارد و میرود. فکر می کنم در مورد کشوری مثل روسیه دیگر نمی توان گفت فقط دنبال منافع ملی خودش است بلکه لایق همانی است که گفتم. تازه فرق این فاحشه های سیاسی با آن فاحشه های دیگر این است که اگر آن ها از دو نفر پول بگیرند به هر دو نفر به میزان پولی که داده اند سرویس می دهند ولی این ها از دو نفر پول می گیرند و فقط به یکی سرویس می دهند.  


پ ن: قطعنامه هم تصویب شد، بدون حتی یک رأی منفی. البته جای نگرانی نیست. آقایان تا تهش ایستاده اند. می دانی تهش کجاست؟ جایی که فکر کنند حکومتشان به خطر افتاده است. منافع من و شما هم البته به آن جایشان هم نیست.  

1 comments:

Anonymous said...

Salhay e jahl o mosibat...