Sunday, April 3, 2011

عمر کوته دنیا فرصت عاشقی ستاند

به یاد علی نورانی‌پور که توی آخرین پست وبلاگش، سال و مبارک رو به هم چسبونده بود. روحش شاد:

"احساسم آنقدرها هم شبیه زندگی کردن نیست...

گاهی اوقات زندگی کردن را بخاطر می آورم ،.. ته مزه ی شیرینی دارد ، ته مزه کلوچه و کیک و آدامس و دختر میدهد...

این چیزی که من در آن اسیرم.. همه اش بوی خودم را میدهد... خودم و خودم و خودم ... بوی زندگی مدتهاست در زندگیم گم شده...

خدایا... ای بزرگ واحد... شاید سرنوشت من این است که اینگونه بمانم، شاید نباید چنین خواهشی بکنم ، شاید نباید نسبت به چیزی که از آن آگاهی ندارم آرزویی بکنم، ....

خدایا....

خدایا....

روزی را که من خودم را سرزنش کنم بخاطر کردارم ، بر من ننویس...

آهنگهای فیلمهای ده فرمان و قرمز و سفید و آبی بدجوری بوی زندگی میدن...

بوی کلوچه میدن حتی بعضن ..."

0 comments: