Saturday, June 26, 2010

عکست
دو تا دایره‌ی قرمز و زرد است
با دو تا نقطه‌ی کج و کوله وسطش
یک خط توپر هم که یعنی می‌خندی
دل‌مان که تنگ می‌شود
می‌رویم نگاهش می‌کنیم
باور می‌کنی؟

Sunday, June 13, 2010

کبوتر احمق
هوس ِ باز کرده بود

Friday, June 11, 2010

بی‌گاهان نوروز

"سالی
          نوروز
بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،
بی‌جنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب
بی گردشِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه."

برای همه‌ی مردان و زنانی که یک سال رنج کشیدند اما ایستادند و به یاد همه‌ی آن‌ها که پارسال پیش‌مان بودند و امسال نیستند.

"دروازه‌های بسته
                         به‌ناگاه
                                   فراز خواهد شد
دستانِ اشتیاق
                      از دریچه‌ها دراز خواهد شد
لبانِ فراموشی
                    به خنده باز خواهد شد
و بهار
       در معبری از غریو
تا شهرِ خسته
                     پیش‌باز خواهد شد.

سالی
         آری
بی‌گاهان
نوروز
      چنین
              آغاز خواهد شد."

شاملو

Thursday, June 3, 2010

نوشته‌ای از فرزند خانم مفیدی، در روز مادر سال 1389

برای مادرم بدرالسادات مفیدی
دیر زمانی ست که خانه ات را خالی کرده اند از خنده های دلنوازت
و نگاه پر مهرت، اینجا دیگر آرامش را برایمان به ارمفان نمی آورد.
نگهبانان جدید شهر،
به خیالشان،
اصالتت، بزرگ منشیت، وقارت و سرسبزیت را
در قلمرو دیوارهای خاکستری و بی روحشان به اسارت گرفته اند.
غافل از آن که،
بلندای روح تو، زندگی را حتی در سرزمین برهوت می رویاند.
مادرم،
بذر مهری را که تو در این خاک می کاری
سرانجام دلهای سیاه را سبز و تو را جاودانه خواهد کرد.

امروزت مبارک

فردایت روشن

در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک
به جز مهر به جز عشق دگر بذر نکاریم
مولانا


پی‌نوشت: خانم مفیدی هجدهم خرداد موقتا آزاد شد